کروناچیست ؟
کرونایک واژه بیش نیست یک واژهی میان تهی که آنقدربزرگ
شدتاتمام جهان راپوشاندبااین واژه چه اتفاقی افتاد؟
مابدترین روزها راتجربه کردیم درخانه ماندیم وتاحدمرگ ترسیدیم
هربارفردی ازماتب کردگفتیم کرونا .هرکداممان کمیبی حال شدیم گفتیم کرونا. فردی
ازمااگراحتیاج داشت تامراکزدرمانی برودگفتیم درخانه بمیروگرنه همه جاکروناست. تمام
مراکزدرمانی فقط بیماران کرونایی رابستری میکردنداگربیمارمادرحال مردن بودچون
کرونایی نبودبایدمیمرد.مطبهاهمه بسته هیچ دکتری نبودمریض غیرکرونایی ببیند.چون
آن لاین خریدمیکردیم هرکالایی رابه مشتری میدادندکالاهای بی کیفیت گاهی تاریخ
مصرف گذشته وگران باهزارمنت. کروناباعث شد تاهرغذایی رابخوریم
داخل خانه بوی
گندموادضدعفونی کننده تمام حلق وراه تنفسی مارامیخراشانددستهایمان راازبس
باموادضدعفونی کننده میشوریم پوست پوست وزخمیمیشود و...
شمافکرمیکنیددرصدابتلا به این بیماری چقدراست ؟فقط می
توانم بگم اگرمانندیک مسلمان بهداشت رارعایت کنیدانقدرکم است که میتوانیدبگویید
ارزش این همه مرگ پیش ازمرگ رانداردمن ازکرونااصلا نمیترسم چون خداراقبول دارم آن
خدایی که مراآفریدمرانگه میداردازهربلا. آن خدابه من میگویداگرتو نترسی هیچ
اتفاقی برایت نخواهدافتادآن خدابه من میگویدراه افراط نروامارعایت مسائل پاکیزگی
راکن چون گذشته. امامن مجبورم بااین واژهی حجیم یعنی کرونا خودرازندانی کنم چون
اطرافیانم بشدت میترسندمن مجبورم باترس ازکرونا خدای خودرافراموش کنم وازاو
بخواهم بشکنداین واژه راتامن ازاین زندان بیرون بروم زندان کرونا
قسمت هفدهم شرح
آیات داستان یوسف ع
وَجَاءَ
إِخْوَةُ یُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ
﴿
۵۸
﴾
و
برادران یوسف آمدند و بر او وارد شدند [او] آنان را شناخت ولى آنان او را نشناختند
(
۵۸)
وَلَمَّا
جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِی بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِیكُمْ أَلَا
تَرَوْنَ أَنِّی أُوفِی الْكَیْلَ وَأَنَا خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ
﴿
۵۹
﴾
و
چون آنان را به خوار و بارشان مجهز كرد گفت برادر پدرى خود را نزد من آورید مگر
نمى بینید كه من پیمانه را تمام مى دهم و من بهترین میزبانانم (
۵۹)
فَإِنْ
لَمْ تَأْتُونِی بِهِ فَلَا كَیْلَ لَكُمْ عِنْدِی وَلَا تَقْرَبُونِ
﴿
۶۰
﴾
پس
اگر او را نزد من نیاوردید براى شما نزد من پیمانه اى نیست و به من نزدیك نشوید (
۶۰)
قَالُوا
سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ
﴿
۶۱
﴾
گفتند
او را با نیرنگ از پدرش خواهیم خواست و محققا این كار را خواهیم كرد (
۶۱)
داستان
فوق به مواردزیراشاره دارد:
یوسف
– جوانی وعزیزمصربودن
1
.آمدن برادران مشرک یوسف به نزداو وشناختن یوسف
آنهاراونشناختن آنهایوسف را
2
.بیگانه
بودن یوسف یاکلمهی برتربابرادران یانقش قلم کفارچون اهل اونبودند
3
.مجهزکردن
یوسف باربرادران مشرکش را
4
.گفتن
یوسف به آنهاکه برادرپدری خودرابیاوریدو تمام وکمال دادن یوسف پیمانه را به
برادرهای خود
5
. گفتن
یوسف به برادران اگریوسف رانمیآوریدپس دیگرنزدمن نیایید
6
. قول
دادن برادران یوسف به یوسف که دفعه ی
دیگربرادرشان راخواهندآورد
7
. خواستن
یوسف ازآنهاکه درست بمانندوپیروقلم اولیا باشند
8
. مشخص
بودن فریبکاری کلمات مشرکان ومشرکان
وَجَاءَ
إِخْوَةُ یُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ
ضمیر«هم
» برمیگردد به برادران یوسف
ضمیر«ه»
درله برمیگردد به یوسف
آیه
فوق دومعنادارد:
برادران
یوسف آمدندپس داخل شدند براو پس شناخت ایشان راودرحالی که برادران یوسف برای یوسف
بیگانه بودند
برادران
یوسف آمدند پس داخل شدندبراو پس یوسف شناخت ایشان رادرحالی که ایشان یوسف رانمی
شناختند
اگریوسف
رااستعاره ازکلمهی برتروزوج آن بگیریم معنی آیه میشود:
برادران
مشرک یوسف یانقش قلم کفاردرزوج کلمهی برترواردشدنددرحالی که زوج کلمهی برترآنهاراشناخت
امابا آنهابیگانه بود
وَلَمَّا
جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِی بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِیكُمْ أَلَا
تَرَوْنَ أَنِّی أُوفِی الْكَیْلَ وَأَنَا خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ
قال
: یوسف گفت یاکلمهی برترگفت
بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِیكُمْ:برادردیگرشان که
ازپشت پدرشان است یعنی ولی است (بنیامین )اگربرادررااستعاره از زوج کلمهی برتریاکلمه
برتربگیریم معنی آیه میشود: حالا که باردرست وپاکی به شمادادم پاکی درکلمه
بیاوریددرست بمانیدوبگذاریدنقش قلم کلمهی برتربماندبرادریا دومییوسف رابیاورید
فَإِنْ
لَمْ تَأْتُونِی بِهِ فَلَا كَیْلَ لَكُمْ عِنْدِی وَلَا تَقْرَبُونِ
وگرنه
دیگرپیمانه به شمانمیدهم ونزدیک من نشوید
قَالُوا
سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ
فاعل
قالوابرادران یوسف و استعاره ازنقش قلم کفارمیباشد
نراود:می
خواهیم
ضمیر«ه
» درعنه برمیگردد به :بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبِیكُمْ
بنابراین
معنای آیه میشود: برادران مشرک یوسف به یوسف گفتند: بزودی ازبنیامین میخواهیم پدرش
را:یعنی بنیامین راواسطه قرارمیدهیم تاپدرش اجازه بدهد
بنابراین
معنای آیه میشود:برادران مشرک یوسف به یوسف گفتند: بزودی میخواهیم ازبرادرپدری
خودمان یازوج کلمهی برترپدرش رایعنی درزوج کلمهی برترنفوذکرده ودوباره ازیوسف
یاکلمهی برتربرداشت میکنیم
نکته
:
بجای اینکه ازیوسف یاکلمهی برتراطاعت کرده وازفساددست بردارندراه فریب پیش می
گیرند
ادامه
دارد...